روایتی دیگر از «رگبار» بهرام بیضایی
روایتی دیگر از «رگبار» بهرام بیضایی ، بهانه ای برای یادآوری هنرمندی که منزوی شد
پادکست «سینما، خاطره» این هفته با بررسی فیلمسینمایی «رگبار» از رادیو سوینا پخش میشود.
به گزارش ایسنا، این گروه روز پنجشنبه ۱۰ تیر ماه، بیست و دومین قسمت از پادکست «سینما، خاطره» را با روایت و تحلیل فیلم سینمایی «رگبار» ساخته بهرام بیضایی منتشر میکند.این برنامه بهانه ای فراهم کرد،تا به یادآوری این هنرمند بزرگ و فرهیخته کشورمان بپردازم که نهایتا ناچار به رها کردن وطن و تبعید خود خواسته به آمریکا شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بهرام بیضایی نهایتا پس از سالها تحمل ناملایمات، از ایران رفت و در تمام این سالها کارهایش را دیگران در ینگه دنیا میبینند. همین هم باعث شده تا در ایران به این فکر بیفتند که چه گوهری را از دست دادهاند؛ برایش و به نامش جشنوارههای مختلف برپا کنند و از نبودش بگویند و مجوز ساخت فیلمهایش را آماده کنند. آیا این کارها کمکی به بازگشت بهرام بیضایی به ایران میکند؟ برای کسی که تا زمان حضورش در ایران، شرایط کار برایش فراهم نشد.
اما بهرام بیضایی که بود؟؟؟؟ نویسنده،کارگردان،نمایشنامه نویس،تدوینگرفیلم، مقاله نویس توانمندی که اغلب مردم با دو فیلم برجسته تاریخ سینمای ایران یعنی "باشو غریبه کوچک" و " سگ کشی" می شناسنش.بعضی از مورّخانِ سینما سرآغازِ کارِ فیلمسازانی از نسلِ بیضایی و تقوایی و علی حاتمی را سرآغازِ فصلِ جدیدِ سینمای ایران دانستهاند که «موج نو» نامیدهاند؛ و فیلمهای دههٔ ۱۳۵۰ بیضایی مانند غریبه و مه و کلاغ را در این جریان سینمایی گنجانیدهاند.
بهرام بیضایی چه آن زمانی که ایران بود و چه حالا که در استنفورد امریکا ساکن شده، ۱۳ نمایش روی صحنه برد و ۱۰ فیلم بلند و چهار فیلم کوتاه ساخت؛ همه اینها علاوه بر چیزی حدود هفتاد کتاب فارسی چاپ شده اوست که گنجینه عظیمی از ادبیات و دانش او به شمار میروند. از نمایشنامه و فیلمنامه و داستان و گفتگو و پژوهش تاریخی و فرهنگی و غیره. که تعدادی از آنها به زبانهای دیگر هم ترجمه شده است. «نمایش در ایران»، «ریشهیابی درخت کهن» و «هزارافسان کجاست؟» تنها تعدادی از این آثار پژوهشی به شمار میروند.
چرا بیضایی از ایران رفت؟
شهریورماه ۹۵ شش سال از مهاجرت بهرام بیضایی به آمریکا گذشت؛ شش سالی که با حضور در دانشگاه استنفورد امریکا به عنوان مدرس و اجرای سه نمایش گذشت. بیضایی در زمان حضورش در ایران با محدودیتهای مختلفی برای کار و تدریس مواجه بود. آخرین فیلم او، یعنی «وقتی همه خوابیم» در نقد مناسبات سینما بود و علیرغم تلاش برای ساخت دو فیلم دیگر بعد از آن، یعنی «اشغال» و «مقصد»، راه به جایی نبرد؛ این دو فیلم با بهانههای مختلف مانند پر هزینه بودن و برداشتهای فرامتنی به دریافت مجوز نرسیدند و بیضایی را به ترک ایران هرچه بیشتر سوق دادند. در واقع این آخرین تلاشها برای ساخت فیلم آخرین تیر ترکش بعد از سالها اجازه نیافتن برای کار و انواع تهمتها و انگهایی بود که به بیضایی چسبانده میشد تا در نهایت او را به سوی این تبعید ناخواسته بکشاند.
نظرات
ارسال یک نظر